تشنگان لب دریا

برچسپ ها: تشنکان لب دریا

Print Friendly and PDF

 از «فرهنگ ساختن » تا «فرهنگ باختن » ، فاصله بسیار است

تشنگان, لب, دریاآنچه را که «رسول مکی و مدنی » برای بشریت به ارمغان آورد، فرهنگی الهی، متکی به وحی، الهام گرفته از آیات قرآن و منطبق با «فطرت بشری » بود.

شناخت این فرهنگ و آشنایی عمیق با آن، «امت محمدی » را از افتادن در دام و دامن تفکرات شرق و غرب، مصون می دارد. فرهنگ باختگان، به دلیل بیگانگی از «فرهنگ خودی » و بی خبری از عمق و اصالت آن، مجذوب و مرعوب بیگانه می شوند، زود رنگ می پذیرند و تسلیم می شوند و چون خود، بی مایه و تهیدست اند، فکر می کنند که مکتب و فرهنگشان فقیر و درمانده است و چون خود، از ذخائر ارزشی و فکری «فرهنگ خودی » بی اطلاع اند، می پندارند هرچه هست، در آن سوی مرزها و رهاورد ینگه دنیاست.

چرا باید کسانی گرسنه روی گنج بخوابند؟

مقصود از گنج، تنها نفت و گاز و معادن زیر زمینی نیست. شخصیت های برجسته فرهنگ خودی نیز که در اذهان نسل نوپای امروز، منزوی و ناشناخته اند، از همین گونه گنجینه هایند. کتب ارزشمند و پرمحتوای مکتب، که نسل امروز از آن بی خبر و بیگانه است، از همین ذخائر است. تعالیم ارزشمند اخلاقی و اجتماعی که در متن آیین مقدس ما نهفته و قوانین و مقررات و احکام قضایی، حقوقی، دفاعی و عبادی که در «فقه اهل بیت علیهم السلام » و تعالیم دینی است، از این دست ذخائر است.

اسلام، مکتبی جامع، همه سونگر، کامل، مترقی و تحول آفرین، انقلابی و رهایی بخش است. چه کم دارد که چشم به «تمدن غرب » و «فرهنگ بیگانه » بدوزد؟

بسیاری از این «خودباختگان » ، در پی گوهری می گردند که در خانه خویش دارند و از آن بی خبرند.

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد

 

آنچه خود داشت، زبیگانه تمنا می کرد

 

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود

طلب از گمشدگان لب دریا می کرد این است حکایت تقابل فکری «اصول گرایان » با به اصطلاح «نواندیشان » !

پس چه باید کرد؟

«بعثت » را دوباره باید خواند. میلاد حسین بن علی علیه السلام را دوباره باید مرور کرد.

نیمه شعبان و فلسفه «انتظار» ، مروری مجدد لازم دارد.

آنچه را رسول خاتم صلی الله علیه و آله بنا نهاد، در امواج تندبادهای دنیا طلبان و حکومت خواهان دور از روح اسلام، می رفت که فروپاشد و نابود گردد، که شهید بزرگ عاشورا، اباعبدالله الحسین علیه السلام، با نثار خون و ایثار جان، آن را احیا کرد.

میلاد حسین علیه السلام، میلاد شهادت و فداکاری در راه خدا بود.

میلاد قمر بنی هاشم نیز که به عنوان «روزجانباز» نامیده شده است، درس های دیگری از وفا و صداقت و جانبازی و صفا دارد که عاشورا جلوگاه آن بود و عاشوراهای مکرر تاریخ شیعه، جلوه های دوباره و صدباره آن بود.

آیا آنان که «فلسفه عاشورا» را به مسلخ تحریف می کشند، بیگانه از روح حسینی و بعثت نبوی و انتظار مهدوی نیستند؟

آیا نمی توان گفت آنان که «بت غرب » را در برابر «مدنیت معنوی اسلام » علم می کنند و به بهانه «آزادی » ، اصل ارزشمند «استقلال » را به قربانگاه می فرستند و در برابر «خدا محوری » و «الله سالاری » ، به طرح «مردم سالاری » دور از تعبد و تسلیم در مقابل وحی آسمانی می پردازند، نه «محمد» را شناخته اند، نه مبعث را، نه «حسین » را، نه «عاشورا» را و نه «مهدویت » و «انتظار» را؟

باری... به نظر می رسد در راستای «نفوذناپذیر» ساختن نسل جوان در برابر تهاجم ها باید به ترمیم و تقویت مرزهایی پرداخت که هجوم از آنجاها انجام می گیرد. این مرزها عبارتند از: عقیده و ایدئولوژی، ایمان و اخلاق، الگوهای مکتبی، تاریخ معاصر و گذشته، آگاهی و بصیرت دینی و سیاسی، شناخت منابع فرهنگی و ذخائر علمی.

در تاریخ معاصر ما، روزی به عظمت «13 آبان » وجود دارد، روزجهانی مبارزه با استکبار، روز مرگ برآمریکا، روز یادکرد حماسه نطق بیدارگر و کوبنده امام امت قدس سره بر ضد لایحه ذلت بار کاپیتولاسیون که به آمریکایی ها مصونیت می داد، روز تبعید امام راحل، روز قیام و شهادت دانش آموزان در راه اسلام و به فرمان امام.

این که آن روز، چرا پیش آمد و امام و امت در پی چه بودند و چه می خواستند و چه شد، از آگاهی های ضروری برای جوانان است، تا آنان را از فریب خوردن های ناشی از خامی و بی اطلاعی و بی تجربگی و لغزش در تحلیل مسائل سیاسی داخل و خارج و در نتیجه از «مساله دار شدن » ، مصونیت بخشد.

در «روز کتاب و کتابخوانی » روز انس با فرهنگ مکتوب، شناخت ذخایر علمی و ارزشهای فرهنگی که به صورت «کتابها» ، «مؤلفان » ، «کتابخانه ها» ، «علوم » و رشته های مختلف دانش - که روزی مسلمانان مشعلدار آن در جهان تاریک قرون وسطی بودند. - جلوه گر است، جوانان امروزی را با گهرهای «صدف خویشتن » آشنا می سازد، تا به کاوش در ساحل دریاهای بیگانگان نپردازند و به صدفهای مصنوعی و جواهرات بدلی دل خوش نسازند.

مطالعه و فکر، می تواند جوان امروز را با معارف دین آشناتر کند، تا «دینداری » را ارزشی به شمار آورد که باید به قیمت جان، آن را پاس داشت.

امروز، تقویت «ایمان » و «اخلاق » جامعه، بیش از هرچیز می تواند نسل معاصر را در برابر شبیخون فرهنگی بیگانه بیمه کند.

فروریختن «خاکریز ایمان » ، مقاومت های بعدی را هم به ناکامی می کشاند و به عقب نشینی وا می دارد.

اگر ملتی دچار ضعف ایمان شدند، کیست و چیست که در برابر «سیل گناه » ایستادگی کند؟

از بعثت تا میلادحسین بن علی علیه السلام، و از آن تا عصر غیبت و فلسفه انتظار، راهی است طولانی که نیازمند بینش و بصیرت برای پیمودن صحیح است.

فرهنگ سازان جامعه، باید نسل جدید را به «ایمان » و «شناخت » مجهز کنند و گرنه... باید پیاپی شاهد فروریختن کنگره ارزشها شد. و چنین مباد!

جواد محدّثی

منبع:

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط