گرانبهاترین هدیه خدا به دوستانش

برچسپ ها: خدا ، ائمه ، معصومین ، اهل بیت

Print Friendly and PDF

گرانبهاترین هدیه خدا به دوستانش

امام صادق

یك ساختمان اگر پایه ‌هاى محكمى داشته باشد، مى ‌تواند سال‌هاى طولانى پا برجا بماند. چنین خانه ‌اى در گذر زمان ممكن است ظاهرش كثیف و سیاه و در و دیوارش خراب شود، اما چون پایه ‌هایش محكم است، با كمى تعمیر و رنگ و تزیینات مى ‌توان آن را تمیز و مرتب كرد. اما اگر پایه و اساس محكمى نداشته باشد، هرچه هم رنگ بزنیم فایده ‌اى ندارد و با باد و باران یا سیلابى فرو خواهد ریخت

اسلام نیز نظیر خانه ‌اى است كه پایه ‌اى دارد و اگر آن پایه محكم و  پابرجا باشد بناى اسلام فرد و جامعه هم باقى خواهد ماند؛ هرچند ممكن است در معرض حوادث و آفاتى واقع شود و ظاهرش آسیب‌ هایى ببیند. به حسب روایتی نورانی از امام صادق علیه السلام  پایه و اسلام، محبت اهل بیت علیهم السلام است. آن حضرت  مى‌ فرمایند:

« و لِكُلِّ شَىْء اساسٌ و اَساسُ الاْسْلامِ حُبُّنا اَهلَ البیتِ؛ هر چیز پایه ‌اى دارد و پایه اسلام، محبت ما اهل‌ بیت است ». (1)

اما چرا محبت اهل بیت علیهم السلام پایه و اساس اسلام است؟


بهترین وسیله هدایت

اگر ما بخواهیم معرفت و محبت خداوند به شكل صحیح در دل‌هاى ما باقى بماند و چراغ راه زندگى ما در این دنیا باشد و موجب نجات و سعادت ما گردد، باید با محبت و معرفت اهل بیت علیهم السلام همراه شود. خداوند خود در قرآن خطاب به پیامبر صلى الله علیه وله  مى ‌فرماید:

« قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی؛ (2) بگو: اگر خدا را دوست دارید از من پیروى كنید.»

محبت ما به اهل بیت علیهم السلام به سبب خویشاوندى و مسایلى از این قبیل نیست، بلكه براى آن است كه آنان بندگان شایسته خداوند هستند و مراتب بندگى را به نهایت رسانده ‌اند. پس این محبت، شعاعى از همان محبت ما به خدا است

شرط صدق در اظهار محبت به خداوند، تبعیت از پیامبر صلى الله علیه وآله قرار داده شده، و كمال تبعیت از پیامبر صلى الله علیه وآله تبعیت از اهل بیت او است كه محبت آنها را به عنوان اجر و مزد رسالت از ما خواسته است. خداى متعال در قرآن كریم خطاب به پیامبر اكرم علیهم السلام مى‌فرماید:

« قُلْ لاأَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى؛ (3) بگو: به ازاى آن  ]رسالت[  پاداشى از شما نمى ‌خواهم مگر دوستى درباره اهل بیتم

مسلّماً پیامبر صلى الله علیه وآله از مردم براى رسالتش اجر و مزد نمى ‌خواهد، آنچه پیامبر صلى الله علیه وآله از مردم مى‌ خواهد هدایت و گام نهادن نان در صراط مستقیم است؛ و خداوند مى‌ داند كه این هدایت، بى وجود اهل بیت علیهم السلام و تمسك به نان صورت نمى ‌پذیرد. 


ترك گناه، مهمترین اثر محبّت

اگر در درون دمی، محبّتِ واقعی وجود داشته باشد، اولین اثرش، جلب رضای محبوب و تقدیم آن بر رضای دیگران است: «دلیل الحبّ إیثار المحبوب علی ما سواه» (4) برای تقدیم محبوب، باید دمی گِرد گناه نگردد تا گَرد آن بر چهره جانش ننشیند. از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است: كسی كه معصیت الهی را مرتكب می‌ شود، دوستدار او نیست: «ما أحب الله عزّ و جلّ من عصاه»؛

نگاه به این شعر تمثّل جستند:

                            تعصی الإله و أنت تظهر حبّه                        هذا محال فی الفعال بدیعٌ

                             لو كان حبّك صادقاً لأطعته                           إنّ المحبّ لمن یحبّ مطیعٌ

« عصیان خدا می‌ كنی و اظهار محبّت به او می‌ كنی؟ به جانم سوگند كه این كار (عجیب و) بی ‌سابقه است. اگر محبّت تو (به خدا) واقعی بود، بی‌ تردید، اطاعتش می‌ كردی؛ زیرا دوست، مطیع دوست خودش است(5)

گناهكار از ارتكاب معصیت لذّت می ‌برد و چون گمان می ‌كند كمال وی در رسیدن به آن لذّتِ نامشروع است، خود آن لذّت و سبب آن، یعنی گناه را دوست دارد (هر چند به صورت ناخواسته). بنابراین، گناه، ریشه در محبّت دارد؛ چنان‌كه تقوا و ترك گناه نیز ریشه در محبّت دارد. در نتیجه، جان دمی هنگام ارتكاب گناه، صحنه جنگ محبّت به خدا و محبّت به لذّت نامشروع است. هر یك از این دو محبّت بیشتر باشد، دیگری را از صحنه بیرون می‌ راند.

اهل بیت

برکات محبت

1. ایمنى از عذاب

از شمار بى شمار آثار و برکات محبت و عشق به اهل بیت علیهم السلام و اطاعت از آنان امان یافتن از آتش در روز سنگین و پرنشیب و فراز قیامت است . امام صادق علیه السلام فرمود :

 « به خدا سوگند هر بنده اى كه خدا و رسولش را دوست بدارد و ولایت امامان را پذیرفته باشد و از دنیا برود، آتش دوزخ به او نخواهد رسید » .(6)

2. ثبات قدم بر صراط

از آثار دیگر عشق ورزى به اهل بیت علیهم السلام و اطاعت از فرمان ها و اوامرشان امان از لغزش بر صراط است . امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل می فرماید :

« أَثْبَتَكُمْ قَدَماً عَلى الصِّراطِ، أَشَدَّكُمُ حُبّاً لاَِهْلِ بَیْتِی ؛

پابرجاترین شما بر صراط كسى است كه محبتش به اهل بیت من بیشتر باشد» .(7)

 3. آمرزش گناه

محبت اگر محبت واقعى باشد توان پاك سازى و تزاید سرمایه عملى و معنوى براى انسان دارد. امام صادق علیه السلام فرمود:

 « هركس ما را و دوستدار ما را به خاطر خدا دوست بدارد و نه براى دست یافتن به هدف دنیایى، و دشمن ما را نیز دشمن بدارد نه به خاطر كینه شخصى كه میان آنان است، نگاه در قیامت با گناهانى به اندازه ریگ هاى ریگستان و كف دریاها بیاید، مورد آمرزش خدا قرار خواهد گرفت » (8).

4. ورود به بهشت

محبت به اهل بیت علیهم السلام و عشق ورزى به آنان مایه زندگى جاوید است كه با مرگى خوش آغاز و تا بلنداى ابدیت امتداد مى یابد .شخصى به نام یونس به امام صادق علیه السلام گفت :

محبت و دوستى من به شما و شناختى كه خدا درباره حق شما به من داده برایم از همه دنیا محبوب تر است .

یونس مى گوید: پس از گفتارم آثار خشم در چهره حضرت دیدم ، سپس شنیدم فرمود :

 « اى یونس ! مقایسه نادرستى نمودى ، دنیا و آنچه در آن است چیست ؟ آیا دنیا چیزى جز سیر شدن شكمى و پوشاندن عورتى است ؟! در حالى كه تو به سبب محبت ما به زندگى جاوید دست خواهى یافت » .(9)

پیامبر صلى الله علیه وآله از مردم براى رسالتش اجر و مزد نمى ‌خواهد، آنچه پیامبر صلى الله علیه وآله از مردم مى‌ خواهد هدایت و گام نهادن آنان در صراط مستقیم است؛ و خداوند مى‌ داند كه این هدایت، بى وجود اهل بیت علیهم السلام و تمسك به آنان صورت نمى ‌پذیرد

چنانکه رسول بزرگوار اسلام صلى الله علیه وآله می فرمایند:

« ... أَلا وَ مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ لِ مُحَمّد بَشَّرَهُ مَلَكُ الْمَوْتِ بِالْجَنَّةِ ، ثُمَّ مُنْكَرٌ وَ نَكِیْرٌ ، أَلا وَ مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ لِ مُحَمَّد یُزَفُّ إِلى الْجَنَّةِ كَما تُزَفُّ الْعَرُوْسُ إِلى بَیْتِ زَوْجِها ... ؛

آگاه باشید هر كس با محبت آل محمّد بمیرد ابتدا فرشته مرگ و سپس منكر و نكیر به او مژده بهشت می دهند . آگاه باشید هر كس با دوستى آل محمّد بمیرد همان گونه كه عروس را به خانه شوهرش مى برند او را به بهشت روانه مى كنند ...». (10)


هدیه الهی نه پیمان خویشاوندی

باید به این نکته توجه داشت که محبت ما به اهل بیت علیهم السلام به سبب خویشاوندى و مسایلى از این قبیل نیست، بلكه براى آن است كه آنان بندگان شایسته خداوند هستند و مراتب بندگى را به نهایت رسانده ‌اند. پس این محبت، شعاعى از همان محبت ما به خدا است و در پرتو آن شكل گرفته است و معرفت و محبت ما به خداوند موجب محبت و معرفت ما نسبت به آنان شده است. در واقع عشق ورزى به اهل بیت علیهم السلام، هدیه اى است از سوى خدا كه به دل هاى پاك و قلوب مردم شایسته داده مى شود، چنانکه در روایتی بسیار زیبا از امام صادق علیه السلام به آن اشاره شده است. (11) و از آنجا كه محبت اهل بیت علیهم السلام هدیه خداست و هدیه را فقط به دوستان مى دهند، پس محبت به آن بزرگواران نشانه محبت خدا به انسان است .


پی نوشت:

1) بحارالانوار: 78/ ب 24، ح 1.

2)آل عمران: 31

3) شورى: 23

4) بحاالانوارر: 67/22.

5) همان: 15.

6) همان: ‏65/115 ؛ واللّهِ لایَمُوْتُ عَبْدٌ یُحِبُّ اللّهَ وَ رَسُوْلَهُ ، وَ یَتَوَلّى الأَئمَّةَ فَتَمَسَّهُ النّارُ.

7) همان: ‏8/64.

8) همان: ‏27/51 ؛ مَنْ أَحَبَّنا لِلّهِ ، وَأَحَبَّ مُحِبَّنا لا لِغَرِضِ دُنْیا یُصُیْبَها مِنْهُ ، وَعادَىَ عَدُوَّنا لا لاِحْنَة كانَتْ بَیْنَهُ وَبَیْنَهُ ، ثُمَّ جاءَ یَوْمَ القِیامَةِ وَعَلَیْهِ مِنْ الذُّنُوبِ مِثْلُ رَمْلِ عالِج ، وَزَبَدِ الْبَحْرِ ، غَفَرَ اللّهُ تَعالى لَهُ.

9) همان: ‏75/266 ؛ یا یُوْنِسُ ! قِسْتَنا بِغَیْرِ قِیاس ، ما الدُّنْیا وَ ما فِیْها ؟ هَلْ هی إِلاّ سَدُّ فَوْرَة أَوْ سِتْرُ عَوْرَة ؟ ! وأَنْتَ لَكَ بِمَحَبَّتِنا الْحَیاةُ الدّائِمَةُ.                       

10) همان: ‏23/228 .

11) امام صادق علیه السلام مى فرماید : عشق و محبت به ما را خدا از خزانه هایى كه زیر عرش اوست و مانند خزانه هاى طلا و نقره است از سمان فرود مى ورد و آن را جز به اندازه نازل نمى كند و جز به بهترین بندگان نمى بخشد، این عشق و محبت همانند ابرى باران زاست، پس هرگاه خدا بخواهد آن را فرمان مى دهد و آن نیز باران محبت را نازل مى كند پس به جنین داخل شكم مادر نیز مى رسد؛ بحارالأنوار: 75/292


منابع:

ادب فنای مقربان، جلد دوم، آیة ‌اللّه عبدالله جوادی ملی.

پندهاى امام صادق علیه السلام براى ره‌ جویان صادق، آیة ‌اللّه محمدتقى مصباح یزدى.

اهل بیت علیهم السلام عرشیان فرش نشین، حجة الاسلام شیخ حسین انصاریان.

تبیان


اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

وحی، تجلی ویژه الهی

1. جهان آفرینش، جلوه و محل تجلّی ذات مقدس حق سبحانه و تعالی است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِه‏» (نهج البلاغه خطبه 107)؛ لیکن وحی الهی که در جامه پرنیانی قرآن ظهور یافته است، تجلّی ویژه و خاص الهی است: «فَتَجَلّى‏ لَهُمْ‏ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْه‏» (نهج البلاغه، خطبه 146).

مقامی عظیم در سایه‌‌ی اطاعت حق

در بین صفات و كمالاتی كه یك انسان می تواند پیدا نماید ظاهرا عبودیت و بندگی خدا از همه بالا تر باشد حتی از رسالت و امامت و امثال آن. فلذا ما در نماز، قبل از شهادت به رسالت، شهادت به عبودیت پیامبر صلی الله علیه واله می دهیم و می گوییم: « أشهد أن محمدا عبده و رسوله » گویی پیامبر صلی الله علیه واله قبل از این كه رسول باشد عبد است و اساسا این عبودیت او بوده است كه وی را به مقام رسالت رسانده چنانچه همین مقام عبودیت و بندگی بوده است كه او را به معراج و آسمان برده چرا كه خداوند در همین رابطه می فرماید:

خدا به چه کسانی محل نمی‌گذارد؟

خداوند در قرآن می‌فرماید من به آدم‌های عهدشکن و سوگندفروش محل نمی‌گذارم، نه می‌بینم‌شان و نه هم‌کلا‌مشان می‌شوم!

«ساعت زنگى» خدا

در میان تمام ملل و امم اسلامی، تنها شیعه است که علاوه بر ثقل اکبر(قرآن) به ثقل اصغر(اهل بیت) چنگ آویخته و بر سفره سرّ و شهادت حقایق دین زانو زده است.

تكيه‌گاه

خدایا! مرا تكيه‌گاه باش.

شما با چه انگیزه ای خدا را عبادت می کنید؟

امام علی (علیه السلام) می فرماید: اگر خداوند از نافرمانی خود بیم نمی داد، واجب بود به شکرانه نعمت هایش نافرمانی نشود.

حاجت خواستن از غیر خدا در قرآن

قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِینَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّی إِنَّهُ ‏هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ «یوسف آیات 97 و 98‏» ؛ «گفتند: «اى پدر! براى گناهان ما آمرزش خواه كه ما ‏خطاكار بودیم. گفت: به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى‏خواهم كه او، ‏همانا آمرزنده مهربان است»

شما با چه انگیزه ای خدا را عبادت می کنید؟

امام علی (علیه السلام) می فرماید: اگر خداوند از نافرمانی خود بیم نمی داد، واجب بود به شکرانه نعمت هایش نافرمانی نشود.

شما در دعاهایتان از خدا چه می خواهید؟

پیامبر صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «رزق و روزی به عدد قطرات باران از آسمان بر زمین نازل می شود تا هر كس به اندازه خود دریافت كند، لكن خداوند زیاده دهنده است پس از فضل خداوند نعمتهای بیشتری درخواست كنید.»

عزیز شدن چه گونه

"قرآن در دنیای امروز می تواند فعّال ما یشاء باشد؛ می تواند کار بکند، می تواند پیش برود ... برکات قرآن برکات بی انتهایی است ... در قرآن و با قرآن عزّت هست، قدرت هست، پیشرفت هست..."

تمام عالم کتاب خداوند است

عزیزترین فرد این عالم، پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله است و ایشان سحاب حریص بود. خود می فرمود: انا حریصُ علی رُشدکم: من به رشد شما حریصم ...

نکاتی از لطف خدا !

بعضی گیاهان رونده اند یعنی یک گوشه باغچه می کاری، اما خیلی طول نمی کشد که تمام باغچه را پر می کند.کار خوب و صواب درست مثل گیاه رونده است و رشد کرده و پیش می رودکار بد و خلاف و ناصواب هم از همین دست است؛ درست مثل قطره ای از جوهر سیاه که روی صفحه سفید کاغذ و یا پارچه ای فرو می افتد، اما همانجا نمی ماند بلکه پیشروی کرده و جلو می رود. فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان لطف خدا این یک حقیقتی است که رفتارهای خوب و بد، عوامل و حقایقی ثابت نیستند بلکه درست مثل یک گیاه رونده اند؛ رشد می کنند و پیشروی کرده و جلو می روند؛ حقیقتی که در سورهیوسف به زیبایی تمام می توانی تماشا کنی. برادرها روزی یوسف را با خود به تفریح بردند و به چاه افکندند و نتیجه آن این شد که امروز برادر دیگر خود بنیامین را از دست دادند، پس این اتفاق ریشه در آن اتفاق ناگوار دارد. و به همین خاطر بود که تا یعقوب ماجرای بنیامین را شنید همان سخنی را تکرار کرد که در وقت از دست دادن یوسف گفته بود. آن روز:قَالَ بَل سَوَّلَتْ لَکمْ انفُسَکمْ أَمْراً: نفس شما کاری را در نظرتان بیاراست و امروز نیز همان را می گوید در حالیکه این بار به ظاهر آنان هیچ تقصیری نداشته اند اما یعقوب می خواهد بگوید: این ماجرا ریشه در همان ماجرا دارد. این سنتی است ثابت و همیشگی این یک سنت همیشگی است، نیکی ها و بدی هایی که به انسان می رسد و در زندگی نمودار می شوند همگی ریشه در یک سری عواملی است که در درون خود ما انسان ها قرار دارند. از نظر قرآن هر عملی برای انسان، در دنیا یا آخرت تاثیر گذار است و هر کسی در گرو اعمال خویش است: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَة»(مدثر(74)، آیه ی38) براین اساس مطابق قوانین تكوینی که خداوند متعال بر جهان هستی حکم فرما کرده است، کار خوب و بد ما حتی در همین جهان نیز بر جسم و جان ما تأثیر می گذارد. رنج ها و مصیبت ها به رفتارهای خود انسان باز می گردد: «و ما أصابَکُم مِن مصیبةٍ فَبِما کسبت أیدیکم و یعفو عن کثیر» (شوری43)، آیه ی30) و حاصل نیکی و بدی برای خود انسان است: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها»(الاسراء(17)، آیه ی7) وصول به لقای الهی و یا محرومیت از آن، در گرو انجام اعمال صالح و پرهیز از شرک است: «فَمَنْ كانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا»(کهف(18)، آیه ی110) حتی میانجی گری در اعمال حسنه و سیئه در زندگی تأثیر خودش را دارد: «مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً یَكُنْ لَهُ نَصیبٌ مِنْها وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً سَیِّئَةً یَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها» (نساء(4)، آیه ی85) این یک سنت همیشگی است، نیکی ها و بدی هایی که به انسان می رسد و در زندگی نمودار می شوند همگی ریشه در یک سری عواملی است که در درون خود ما انسان ها قرار دارند. از نظر قرآن هر عملی برای انسان، در دنیا یا آخرت تاثیر گذار است و هر کسی در گرو اعمال خویش است: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهینَة»(مدثر(74)، آیه ی38) حتی داریم که در روز واپسین هر کسی، خودِ اعمال نیک یا ناپسندی را که انجام داده است، می یابد: «یَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْس مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْر مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوء تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ أَمَدَا بَعِیدًا...» (آل عمران (3)، آیه ی30) یعنی محل انژاس خوبی ها و بدی ها، نفس انسان است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَیهَا» (جاثیه (45)، آیه ی15). هرچند مقدار آن اعمال، اندک باشد: «فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره * و من یعمل مثقال ذرة شراً یره» (الزلزله (99)، آیات 7-8) کلام آخر بازگشت اعمال و به معنایی دیگر رشد و نمو اعمال هر انسانی به سوی خود اوست و انسان ها ، بازتاب اعمال خویش را در دنیا و آخرت خواهند دید و چشید. البته ناگفته نماند که شرایط دنیا به سبب محدودیت هایش اجازه نمی دهد تا انسان ها همه بازتاب ها و پیامدها و آثار اعمال خویش را در دنیا ببینند ، از این روست که آخرت به عنوان جایگاه بهره مندی کامل انسان از کرده ها و اعمال خویش معرفی می شود. نحل آیه 111 و زمر آیه 70) منابع: سایت آیت الله احمد بهشتی کتاب باران حکمت؛ بیانات حجت الاسلام رنجبر رادیو قرآن

انسان خوبی بود، چه جوری شد این طوری شد؟

بعد از سال ها دیدمش ، خیلی تعجب کردم ... نسبت به سال های دبیرستان که با هم بودیم خیلی تغییر کرده بود ... بعد که کمی بیشتر با هم حرف زدیم و به حرف هایش فکر کردم دیدم که این تغییرات نتیجه یک سری بی احتیاطی هایی است گاهاً همه ما به آن بی توجه هستیم...

تا حالا خدا غافلگیرتان کرده است؟

گرچه در هر یک از نعمت های خدا، دنیایی از اعجاب و شگفتی نهفته است؛ امّا شکل اختصاص بعضی رزق ها، شگفتی مضاعف دارد و کاملاً غافلگیر کننده و خارج از محاسبات عادّی، نصیب انسان می شود. آری! روزی های غافلگیرکننده!

تا به حال خدا را امتحان کرده اید؟

آدم های دنیا این گونه اند؛ اگر بخواهیم آن ها را از خودمان راضی نگه داریم یا خیلی سخت است و یا اصلا نشدنی است و جز درگیری ذهنی و آشفتگی روحی چیزی برایمان ندارد.

بازگو کردن نعمت، شکر نعمت است

نعمت پروردگار، هر نوع بهره مادی و معنوی را شامل است و بازگو کردن نعمت به قصد یادآوری و ستایش نعمت ـ نه برای غرور و فخر فروشی ـ خود، شکر نعمت محسوب می شود و بخشش آن به دیگران، نوعی بازگو کردن نعمت الهی است.

مکر و حیله از جانب خدا، یعنی چه؟

یکی از فرازهایی که ما در شب های ماه رمضان در دعای ابوحمزه خواندیم این جمله بود که «الهی لا تمکر بی فی حیلتک» «خدایا به مجازات عَمَلَم به مکر و حیله ات مرا غافلگیر و مبتلا مگردان». حال کیفیت حیله و مکری که امام از آن سخن به میان می آورد چیست؟ که در ادامه و به تدریج به توضیح آن خواهیم پرداخت.

کارهای خدا برعکسه!

آفریدگار یکتایی که مظهر تمام خوبی ها و درستی هاست سعادت مخلوقاتش را در هم سویی هرچه بیشتر با خالقشان قرار داده است. هرچند که خداوند یکتا؛ بی همتاست و هیچ کس را یارای همتایی با او نیست اما نزدیک شدن به صفات خالق و پیاده سازی هرچه بیشتر صفات الهی در وجود انسان، سعادت آدمی را بدنبال دارد.

شما هم می‌توانید در خانه خدا باشید

این تصور، تصور صحیحی نیست که خانه ی خدا را تنها مکانی برای خواندن نماز و برگزاری چند برنامه بدانیم؛ در این مکان انجام انواع عبادات امکان دارد و باید که صورت بگیرد ...

خدا خود علی علیه السلام را معرفی می کند

فردی که یتیم نوازی او، عبادت او، خدمت او، شمشیر او، قیام و قعود او، صبر او، عفو او و لحظه لحظه وجود او جانبازی و ایثار برای بقا و پویایی اسلام و مسلمین بود. فردی که پدر یازده امام راستین است و سر منشأ هدایت و سعادت. فردی که برادر رسول خدا و اولین یاور و مؤمن به اوست. آری مگر می‌شود فضیلت‌های چنین فردی را شمرد و او را شناخت؟

دست خدا

به همراه امام رضا (ع) در مکه بودم. به حضرت عرض کردم می خواهم به مدینه بروم، نامه ای برای ابی جعفر بنگار تا با خود ببرم.

دعا، سلاح مؤمن در برابر دشمنان

آیا ما که در اسلحه‌سازی و تجهیزات نظامی از کفار عقبیم، باید در دعا هم مؤخر باشیم؟! در روایات آمده است: «أَلدعآءُ سِلاحُ الْمُؤْمِنِ؛ دعا، اسلحه مؤمن است».

زمان مشلات چه کنیم که از رحمت خدا ناامید نشویم؟

ناامیدی از رحمت خدا یعنی چه؟ یعنی خدایا تو دیگر نمی‌توانی ما را اداره کنی. در مدیریت رزق و روزی این مخلوقات مانده‌ای؛ می گویی چرا؟ نشانه‌اش این‌همه کم و کاستی!

تقرب به خداوند با دعا و نیایش

اسلام راه‌های فراوانی را برای تقرّب بنده به خدا مقرر کرده است. اوّل راه علمی است که فرمود: «طَلَبُ العِلمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ؛ طلب علم بر هر مسلمانی لازم است».

جنگ با خدا

ذات اقدس الهی در قرآن كریم فرمود: هیچ كس گناه نمی‌كند مگر اینكه با یك شرك مرموز و مستور و شرك خفیّ همراه است ﴿وَمَا یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَهُم مُشْرِكُونَ﴾

ماه رمضان به مهمانی خدا برویم!

آیه قرآن کریم می فرماید: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدی لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَریضاً أَوْ عَلی سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّهَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ.

دل هـای نـور باران

یکی از موضوعات بایسته پژوهش، بررسی نقاط اشتراک و افتراق قیام امام حسین(ع) و امام زمان(عج) است. این دو قیام در برخی عناصر و مؤلّفه ها، مشترک و در برخی شاخصه ها متفاوت هستند. یکی از نقاط اشتراک قیام امام حسین(ع) و امام زمان(عج)، ویژگی های مشترک یاران این دو امام است که ما در اینجا به آن می پردازیم.

جنگ با خداوند

ذات اقدس الهی در قرآن كریم فرمود: هیچ كس گناه نمی‌كند مگر اینكه با یك شرك مرموز و مستور و شرك خفیّ همراه است ﴿وَمَا یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَهُم مُشْرِكُونَ﴾

آشتی با خدا

هرکدام از ماههای خدا خصوصیتی دارند که شاید ماه دیگری نداشته باشد؛ اعمال خاصی که برای هرکدام ذکر شده، دلیل این ادعاست. مثلاً برای سه ماه رجب و شعبان و رمضان بیشترین دعاها، زیارت ها و اعمال عبادیِ مستحب و واجب وارد شده است.

... کیست این عبد صالح؟

کاروان در کاروانسرایی بزرگ و قدیمی از حرکت باز ایستاد. مسافران خسته از چارپایان فرود آمدند و بارها بر زمین نهادند. من نیز پیاده شدم و باراندکم را کنجی گذاردم. کاروانسرا پر از مسافر بود.

رابطة شب قدر با حجت زمان و امام عصر، ارواحنافداه

خداوند متعال در چهارمین آیة سورة مبارکة قدر می فرماید:

رؤیت خدا

قرآن مجید، هرگاه به موضوع رؤیت خدا می رسد، به شدت آن را ردمـی کند و کمـتر مـوضوعی مانند رؤیت خدا مورد نقد و ردّ قرار گرفته است. آن گاه که حضرت موسی (ع) زیر فشار برگزیدگان خود در میقات، از خـدا درخواست رؤیت کرد، با پاسخ مأیوس کننده ای روبه رو شد. زیرا خطاب آمد «لَن ترانِی»[1]: هیچ وقت مـرا نمی توانی ببینی.

اهمیت ذکر و یاد خدا در خودسازی

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا ﴿۴۱﴾ ای اهل ایمان! خدا را بسیار یاد کنید، (۴۱)

ذکر و یاد خدا

ياد خداوند تنها با زبان و گفتار نيست، بلكه در هر فكر، كار و حركتى رضايت خداوند را در نظر داشتن است.

تقرب الهی و قرب معنوی در مناجات شعبانیه

ملاک در قرب به خدا که از تزکیه نفس حاصل می شود زدودن موانع به انضمام رشد دادن نفس به سوی کمال با افعال اختیاری به کمک همین بدن و جسم برای توجه دل و قلب به سوی خداست و هر چه دل انسان بیشتر متوجه خدا باشد و از خود غافلتر باشد او به خدا مقربتر است تا آن جا که دیگر غیر از خدا کسی دیگری را نمی بیند مثل پیامبران و اولیای معصومین که تنها توجه ایشان به خدا بوده است و بس، و غیر از خدا را نمی بینند.

به خانه خدا خوش آمدی

اینجا، خانه خدا، ارتفاع عشق است؛ دور از همه برج و باروها؛ کنگره ها و آهن ها؛ پرچین ها و سیمان ها... اینجا باغ نیایش و مناجات است که نجوای زیبای فرشتگان را می توانی بشنوی...

معنای «خون بهای خدا» چیست؟

«ثار» از ریشه «ثَأر» و «ثُؤرة» به معنای انتقام و خون خواهی و نیز به معنای خون آمده است.1 1. برای ثارالله معانی و وجوه مختلفی ذکر شده که هر یک تفسیر خاص خود را می طلبد و در مجموع به این معناست که خداوند، ولیّ دم آن حضرت است و خود او خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب می کند؛ زیرا ریختن خون سیدالشهدا در کربلا، تجاوز به حریم و حرمت الهی و مقابله با خداوند است. به طور کلی از آن جهت که اهل بیت علیهم السلام «آل الله» هستند، شهادت این امامان، ریخته شدن خونِ متعلق به خداوند است

قطره ای از علوم رضوی

جامی از شربت «سَویق»1 می نوشد و ذکرگویان، راه می افتد. سیمایش مصمم است و گام هایش استوار. آرام و مطمئن قدم برمی دارد. به محلّ ملاقات می رسد. درب قصر گشوده می شود.