عرفان عرفه

برچسپ ها: عرفان ، عرفات

Print Friendly and PDF

برخی از روزهای خدا، خداجویی فطری ما را بیدار می سازند و موجی از خواهش های معنوی را راه می اندازند. عرفه و روز نیایش، از آن روزهای خوب خداست که بی تاب شنیدن زمزمه های عارفانه سالار شهیدان هستیم تا جان زنگارگرفته ما، جلایی تازه یابد و روح را توانی دیگر برای بازسازی خویش و رساندن خود به قله های بلند پارسایی و نیکوکاری فراهم آید. هر فراز و نیاز از دعای عرفه، بخشی از وجود ما را صیقل می دهد. زمانی که امام حسین علیه السلام با خاکساری تمام، از نبودن خود تا دوران جنینی و خردسالی سخن می گوید و تأمین همه نیازهای مادی و معنوی خویش را به دست خداوند می داند، پرتوهای پرقدرت سپاس بر تمام جان ما چیره می گردد و بنده ای نیست که این جملات را با گوش جان بشنود و دگرگون نشود. چگونه این همه مراحل را از تولد تا کنون به دست توانای پروردگارم سپری کرده ام و اکنون با جهل و غفلت، سر در لاک خودخواهی خویش فرو برده ام و عنوان «إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَکنُودٌ» را شامل خویش ساخته ام. عرفه، روز بیداری دل و دلداری جان است و بهایی برای آن برتر از این نیست. ندای «أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ» را در جان ها می دمد و بی اختیار زبان با پوزش خواهی از این همه روزهای بی «او» بودن، لب به اعترافی محکم می گشاید و سرآغازی می شود بر شدن هایی که در انتظار ماست. روز نیایش، روز پیدایشی نوین است که پل ارتباطی آن، دعای والاگهری است که از زبانش مروارید نیاز می ریزد و از بیانش، دگرگونی روان. منزلت روز عرفه به قدری بالاست که دست از تمام کارهایت می شویی و رو به درگه یار می ایستی تا از قافله خوبان بازنمانی و فرصت بودن با معبود را از کف ندهی که بازستانی آن کاری است دشوار و شاید محال. روز عرفه، روز دیدار یار است برای آنان که در سرزمین نور توقف دارند و روز بی تابی از فراق برای آنکه تنها دلی دارد سرشار از مهر به حضرت دوست.

دعا در نگاه امیر مناجاتیان

امیرمؤمنان علی علیه السلام در نامه به فرزند برومند خود، امام حسن علیه السلام درباره دعا فرموده اند:

و بدان کسی که گنجینه های آسمان و زمین در دست اوست، تو را در دعا رخصت داده و پذیرفتن دعایت را بر عهده نهاده، و تو را فرموده از او بخواهی تا به تو بدهد، و از او بطلبی تا تو را بیامرزد. و میان تو و خود کسی را نگمارده تا تو را از وی بازدارد، و از کسی ناگزیرت نکرده که نزد او برایت میانجی گری آرد.... چون بخوانیش، آوایت را شنود، و چون راز دل خود را با او در میان نهی، آن را داند. پس حاجت خود بدو نمایی و آنچه در دل داری پیش او بگشایی، و از اندوه خویش بدو شکایت کنی و خواهی تا غم تو را گشاید و در کارها یاری ات نماید، و از گنجینه های رحمت او آن را خواهی که بخشیدنش از جز او نیاید: از افزودن کردن مدت زندگانی و تندرستی ها و در روزی ها فراوانی.

پس کلید گنج های خود را در دو دستت نهاده که به تو رخصت سؤال از خود را داده تا هرگاه خواستی درهای نعمت او با دعا بگشایی، و باریدن باران رحمتش را طلب نمایی. پس دیر پذیرفتن او، تو را نومید نکند که بخشش بسته به مقدار نیت بُوَد، و بسا که در پذیرفتن دعایت درنگ افتد، و این برای آن است که پاداش خواهنده بزرگ تر شود و جزای آرزومند کامل تر؛ و بود که چیزی را خواسته ای و تو را نداده اند، و بهتر از آن در این جهان یا آن جهانت داده اند یا بهتر بوده که تو را بازداشته اند؛ و چه بسا چیزی را طلبیدی که اگر به تو می دادند، تباهی دینت را در آن می دیدی.

پس پرسشت درباره چیزی باشد که نیکی آن برایت پایدار بماند و سختی و رنج آن به کنار، که نه مال برای تو پایدار است و نه تو برای مال برقرار». (امام علی علیه السلام: 1375، نامه 31)

حقیقت و اهمیت دعا

دعا تبلور مددخواهی از سرچشمه فیض و پاسخ به یکی از اساسی ترین نیازهای متعالی بشر است و هر انسانی فارغ از کیش و آیینی خاص و به فراخور شخصیت و رویکردهای فکری خود به آن تمسک می جوید.

بر اساس احادیث، دعا سلاح مؤمن، ستون دین، درون مایه و مغز عبادات، نور و زینت آسمان ها و زمین، کلید رحمت، رمز رستگاری، شفای هر درد، مایه افزایش روزی، و سالم ماندن از گزند شیطان و وسیله ای برای رفع بلا و جلوگیری از نزول آن است. همچنین در احادیث نبوی و روایات امامان معصوم علیهم السلام با اشاره به آیه شصت از سوره مبارکه غافر گفته شده که کنه عبادت، دعاست و دعا برترین عباد است. پیشوایان معصوم علیهم السلام با سخنان گوناگون مردم را به دعا و تضرع به درگاه الهی تشویق می کردند. گاه خطاب به همه می فرمودند بر شما باد به دعا کردن؛ زیرا به هیچ چیز جز به اندازه دعا به خدا تقرب حاصل نمی شود و محبوب ترین کارها را نزد خدا دعا می نامیدند، و گاه افرادی خاص را مخاطب قرار می دادند و می فرمودند: دعا کن و نگو کار تمام شده؛ زیرا نزد خدا منزلتی است که جز با دعا به دست نمی آید و تا بنده زبان به دعا نگشاید، چیزی به او عطا نمی شود.

در کنار این هم تشویق به دعا در روایات، ترک دعا، گناه و مایه خشم خدا نامیده شده و سستی و ناتوانی در آن ـ با استناد به آیه شصت از سوره مبارکه غافر ـ نکوهش گردیده است.

تاریخچه دعا

دعا همزاد آفرینش هستی و آدم است. حضرت آدم و حوّا در بهشت و پس از هبوط به زمین نیایش هایی کرده اند که برخی از آنها در آیات قرآن کریم و احادیث معصومان علیهم السلام بیان شده است. همچنین از دیگر پیامبران الهی و امت های آنان، در آیات و روایات، دعاهای بسیاری نقل شده که بخشی از این دعاها سرآغاز فصل جدیدی در تاریخ بشر یا امت های گذشته به شمار می آید؛ از جمله دعای حضرت نوح علیه السلام برای از بین رفتن کافران روی زمین که با اجابت دعا، طوفان سراسر زمین را فراگرفت و همه مردمان کافر را هلاک کرد. همچنین دعای حضرت ابراهیم علیه السلام برای فرزنددار شدن که در پیری خداوند به او دو پسر عطا فرمود و هر یک از ایشان پیامبر و پدر چندین پیامبر شدند. نیز دعای حضرت ابراهیم علیه السلام برای ایمنی حرم مکه و استمرار امامت در نسل او که هنوز اثر این دعاها در جهان باقی است. یا دعاهای حضرت موسی و حضرت هارون علیهم السلام برای رهایی بنی اسرائیل از ستمکاری فرعون و نزول برکات الهی، و دعای بنی اسرائیل برای تعجیل در ظهور حضرت موسی علیه السلام و دعای حضرت زکریا علیه السلام برای فرزنددار شدن و در نتیجه، به دنیا آمدن معجزه آسای حضرت یحیی علیه السلام از پدری سالخورده و مادری پیر و نازا، و دعاهای حضرت داود و سلیمان، یونس و ایوب علیهم السلام که هر یک از اینها مبدأ تاریخی جدید در زندگی امت ها بوده و آثار مهم بعضی از آنها هنوز هم در دنیا باقی است.

متن کامل بخشی از دعاهای پیامبران الهی در احادیث معتبر وارد شده تا مؤمنان بتوانند از آنها استفاده کنند و از نتایج دنیوی و اخروی شان برخوردار شوند. در تاریخ اسلام، افزون بر ادعیه بسیاری که در قرآن مجید آمده و جمعی از دانشوران آنها را در آثار جداگانه ای تدوین کرده اند، هر یک از پیشوایان معصوم علیهم السلام نیز دعاهای بسیاری به مردم آموخته اند و تاکنون صدها کتاب دعا نوشته شده است. (حائری: 1378، ج7: 515)

روحانیت دعا

روح دعا فقط در حاجت، درخواست و اجابت آن نیست. رزق، امنیت، سلامت و نیازهایی مانند اینها کم اهمیت نیستند، ولی نباید خدا را واسطه حصول آنها کرد و بس. خیلی از دعاها برای آن است که ما بشنویم، نه آنکه خدا بشنود. از بسیاری دعاها باید وظایف خود را بیاموزیم. حتی دعای اولیای خدا هم همیشه برآورده نمی شود. باید دعا را برای دعا، برای افتخار گفت وگو و هم سخنی با خدا و برای شناخت خود و معرفت به خدای خود خواست و خواند. از او فارغ و غافل نبود و با قبول و ردّ دعا کاری نداشت.

دعا همچون مشق شب کودکانه، پاداش مستقیم روزانه در پی ندارد. پاسخ خواهش ها و عشق ورزی های ما در مناجات و دعا، گاه به صورت نامحسوس و گاهی به طور محسوس، آرام و البته ناشنیدنی به گوشِ ظاهر داده می شود که با زمزمه بسیار لطیفی به درون وجود ما پا می گذارد. نتایج مادی نیایش عموماً مبهم و ناآشکار و آمیخته با اسباب و علل دیگر و در شکل رحمت و برکت نامرئی و مخلوط با دیگر پدیده ها به ما ارزانی می شود.1

استاد شهید مرتضی مطهری نیز روحانیت دعا گفته اند:

قطع نظر از اجر و پاداش که برای دعا هست و قطع نظر از اثر استجابتی که بر دعا مترتب است، دعا اگر از حد لقلقة زبان بگذرد و دل با زبان هماهنگی کند و روح انسان به اهتزاز آید، یک روحانیت بسیار عالی دارد. مثل این است که انسان خود را غرق در نور می بیند. شرافت گوهر انسانیت را در آن وقت احساس می کند. آن وقت خوب درک می کند در سایر اوقات که چیزهای کوچک او را به خود مشغول داشته بود و او را آزار می داد، چقدر پست و ساقط و سافِل بوده [است].

انسان وقتی که از غیر خدا چیزی می خواهد، احساس مذلّت می کند و وقتی که از خدا می خواهد، احساس عزّت. لهذا دعا، هم طلب است و هم مطلوب، هم وسیله است و هم غایت، هم مقدمه است و هم نتیجه.

اولیای خدا هیچ چیزی را به اندازه دعا خوش نداشتند؛ همه خواهش ها و آرزوهای دل خود را با محبوب واقعی در میان می گذاشتند و بیش از آن اندازه که به مطلوب های خود اهمیت می دادند، به خود طلب و راز و نیاز اهمیت می دادند.

  1. ۱. علی شریعتی، نیایش، ص155.

دعا در اسلام و شیعه

دعا به آن اندازه و با آن کیفیت بسیار متعالی که در اسلام مطرح شده و ابزار حرکتِ «تعلیم و تعلم» قرار گرفته و برای بیداری آفرینی و معرفت گستری و تعهد پروری و فردسازی به کار رفته است، در دین ها و مکتب های دیگر چنین نشده است؛ زیرا این همه حقایق معارفی و معارف تربیتی و علوم عالی الهی و تعالیم متعالی انسانی در جایی دیگر جز اسلام وجود نداشته است و ندارد. این است که می توان مکتب دعا را یک حرکت تربیتی مؤثر و یک مدرسه روحی تکامل و یک پایگاه پیام گستری والا برشمرد.

اگر دعاها را در مجموعه تعالیم دعایی اسلام ـ یعنی دعاهای قرآن کریم و ادعیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان پاک علیهم السلام در کانون ژرف نگری و بازشناخت قرار دهیم و مقوله دعا را در ماهیت خود درست بشناسیم، پی می بریم که عنصر نفوذگر و شعاع گستر دعا، در گستره وسیع ساختن و بسیج کردن ارواح مردم، خود به منزله یک دانشگاه تربیتی بزرگ و عمومی است که در جهت دو اصل مهم «تزکیه» و «تعلیم» و آموختن معرفت و بصیرت و نشر پیام های سازنده و عمیق، همواره می تواند فعال باشد.

دعا در اسلام، گذشته از دعاهای قرآنی که عین وحی است، بیان دیگری از آموزه های فردساز و جامعه پرداز وحی است؛ یعنی همان درس های قرآنی است که خداوند مهربان برای تربیت انسان، به وسیله آیات آسمانی فرستاده است. ادعیه، خود به گونه ای تفسیر قرآن کریم اند و شرح معارف آسمانی اند و یادآور تربیت های قرآنی و تکرار و تأکید و تشریح آموزه های وحیانی.

آداب دعا و نقش تربیتی آن

برای خواندن بسیاری از دعاها آداب و شرایطی تعیین شده است؛ از جمله طهارت (یعنی غسل و وضو)، پاکی جامه، مسواک زدن، استعمال بوی خوش، نشستن رو به قبله، حضور در زیر آسمان، رفتن به بیابان، رعایت وقت معین، و پیش از دعا کردن، دادن هدیه ای به مستمندان یا اطعام آنان.

اینها چنان که معلوم است، دستورهایی است تربیتی و سازنده و بسیار مهم. رعایت این آداب اگرچه برای خواندن دعا تعلیم داده شده، از نظر اصول تربیتی و موازین انسانی و مسائل بهداشتی و رفتار معاشرتی و روح بخشی به فضای زندگی و مبانی خودسازی و پیوندهای مردمی و تقید به انضباط داشتن و مرتب بودن، اهمیت بسیار دارد.

اوقات دعا

برای خواندن بسیاری از دعاها وقت هایی تعیین شده است. در آموزه های اسلامی، وقت هایی عبادت و دعا خواندن را با طبیعت و آفاق آن پیوند داده اند؛ یعنی جهان برون از وجود ما که سراسر زیبایی است و سراسر اسرار است و همواره هر چیز آن و هر پدیده آن، انسان را به تماشایی دل انگیز و تأملی بی کران فرامی خواند.

این ارتباط دهی برای این بوده تا وجود انسان ـ حتی از نظر طبیعی نیز ـ از محدوده خویش بگذرد و به جهان نامحدود بپیوندد؛ همچنین به یاد عظمت آفریننده کائنات عظیم و شگفت انگیز و خیره کننده افتد.

اکنون در وقت هایی که برای عبادت و نماز و دعا تعیین شده است دقت کنید؛ برای مثال هنگام سحر، هنگام طلوع فجر، بینُ الطلوعین (یعنی از طلوع فجر تا طلوع آفتاب)، هنگام ظهر، هنگام عصر، و هنگام دیدن هلال.

این هنگام ها و هنگامه ها، با جهان و پدیده ها و حرکت نو شدن و فَیضَانِ حیات در ارتباط اند. بدین گونه، انسان در عبادت خود و هنگام خواندن دعاهایی که برای آنها وقتی تعیین شده، نه تنها از جهان هستی ـ یعنی جهانی که همه پدیده ها درآن در حال شور و رشد و حرکت و حیات اند ـ احساس جدایی نمی کند، بلکه در ارتباط مستقیم با آنها قرار می گیرد و به شکوه و زیبایی آنها توجه می یابد و در برابر آنها خضوع می کند: با آسمان ها و کهکشان ها، با نور و سپیده و طلوع، با آفتاب و ظهر و بلوغ، با شب و عمق و ژرفایی، با بیداری در سحر و خلوت، با فضای معنوی پس از طلوع فجر تا طلوع آفتاب، با صحراهای خاموش، با تندرها و آذرخش ها، و با هلال ها و افق ها.

بدین گونه، جهان بیرون با جهان درون در هم می آمیزد و ضمیر انسانی مانند رودخانه ای که به اقیانوس ها متصل است، به هستی متصل می شود و به عظمت آفریننده هستی می اندیشد، تا اندک اندک از آن هم بگذرد و به ساحت جلال و جمال الهی باریابد.

منابع

امام علی علیه السلام. 1375. نهج البلاغه. ترجمه سید جعفر شهیدی. تهران: علمی و فرهنگی. چاپ نهم.

باقریان موحد، سیدرضا، 1387. نیایش از نگاه اندیشمندان. تهران: مؤسسه فرهنگی دین پژوهی بشرا.

باقری فر، علی. 1387، نیایش ضرورت زندگی، تهران: مؤسسه فرهنگی دین پژوهی بشرا.

حائری، سید مهدی. 1378. «دعاء». در: دایرةالمعارف تشیع. جلد 7. تهران: نشر سعید محبی.

فیل ساز، نصرت. 1391. «دعاء». در: دانشنامه جهان اسلام. جلد 17. تهران: بنیاد دایرةالمعارف اسلامی.

کرمانی، محمد. 1385. دعا و نیایش. مشهد: شرکت به نشر.

مهریزی، مهدی. 1387. تقویم عبادی. تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل.

 

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

شهرت گریزی آیت الله بهجت

شهرت گریزی، هوی ستیزی و فروتنی از دیگر ابعاد برجسته شخصیت معنوی ایشان است.

در دلم بود که آدم شوم، اما نشدم

بود در پیرخرابات نهم روی نیاز تا به این طایفه محرم شوم، اما نشدم هجرت از خویش کنم خانه به محبوب دهم

عرفات و منی ; سرزمین شناخت ها، پیکارها و ایثار

در فصل حج هستیم، پس مناسب است با الهام از قرآن و گفتار پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام به ذکر شمه ای از «اسرار حج » بپردازیم،

راهها پیموده ام تا کوی تو

عرفات، نام منطقه وسیعی است با مساحت حدود 18 کیلومتر مربع در شرق مکه معظمه، اندکی متمایل به جنوب که در میان راه طائف و مکه قرار گرفته است .