کلید همه خوبی‎ها در منطق علوی

برچسپ ها:

Print Friendly and PDF

حیا و عفت


بعضی صفات و رفتارهای دینی و اخلاقی آن قدر در زندگی و نوع عملکرد انسان مهم و حساس هستند که اگر روزی جای خالی آنها در زندگی مشاهده شود زندگی انسان را تهی از حال خوش خواهد کرد و انسان را در سراشیبی رفتارهای ناپسند و غیر قابل تحمل قرار خواهد داد، این قطعه طلایی از پازل رفتارهای دینی و اخلاقی چیزی نیست جز عنصر حیا و عفت، عنصر زیبا و ارزشمندی که در زندگی اولیای الهی همچون امام علی(علیه السلام) همانند ستاره ای درخشان و متبلور بوده است. 
 

جایگاه حیا و عفت در اندیشه علوی

در اندیشه و نگاه علوی حیا یکی از مهمترین خصوصیات و ویژگی های اخلاقی است که انسان را از ارتکاب کارهای زشت و ناپسند باز می دارد، در منطق علوی حیا  کلید همه خوبی ها معرفی شده به طوری که  انسان را به سوی خوبی ها و صفات نیکو رهنمود می کند.[1] 

در فرهنگ قرآن یک زن و مرد مؤمن و با حیا کسی است که مهارت و قدرت نگهداری از چشمان خود را داشته باشد و به هر چیزی که شایسته نیست نگاه نکند، کما اینکه خدای متعال در قرآن کریم این چنین امر کرده است


در واقع اگر کسی طالب  زندگی ارزشمند و زیباست می‌بایست ملکه حیا و شرم را در وجود خود تقویت کند، کما اینکه در روایتی از امام علی(علیه السلام) حیا عامل نزدیکی به هر زیبایی معرفی شده است.[2] حیا و شرمی که محصول و خروجی آن عفت و پاکدامنی است.[3] 
 

بالاترین درجه حیا و عفت

در فرهنگ اخلاق و علوم اسلامی حیا دارای انواع و مراتب مختلفی است، برخی افراد دایره حیا و عفت آنها تنها در رویارویی با مردم بروز و نمود می نماید، به عبارت دیگر بسیاری از اوقات، افراد در حضور دیگران شرم و حیا دارند که کار منافی عفت و حیا انجام دهد، هر چند این رویه قابل تحسین است، ولی این سوال در ذهن تداعی می شود که آیا این چنین افراد با حیایی در خلوت هم قدرت و توانایی اجتناب از رفتاری ناپسند را دارند یا خیر؟ 

در موارد زیادی جواب این سوال منفی است، از این رو در روایتی از امام علی(علیه السلام) نقل شده است که زیباترین درجه «حیا» زمانی اتفاق می افتد که انسان در حضور دیگران بلکه در خلوت و از خود شرم داشته باشد که کار منافی عفت انجام دهد.[4] البته بالاترین درجه حیا، درک و فهم حضور خدا در زندگی و شرم داشتن از اوست.[5]

در واقع یک ناظر درونی در فرهنگ اخلاق بسیار اهمیت دارد، تا انسان این قدرت و ناظر درونی خود را تقویت نکند، نمی تواند درجات اخلاص و تقوای الهی را در وجود خود بهبود ببخشد. به نظر می رسد کسانی که از خود حیا نمی کنند، خودِ خویش را فراموش کرده اند، و به ارزش آن پی نبرده اند، در اینجاست که مساله «خود فراموشی» رخ می دهد و تاثیر خود را در رفتاری اخلاقی نشان می دهد.[6] 

 

اقسام حیا و عفت در فرهنگ اخلاق

در فرهنگ اخلاق حیا دارای انواع و اقسام مختلفی است، از جمله ای این موارد عبارتند از: 
1-حیای چشم
در فرهنگ قرآن یک زن و مرد مؤمن و با حیا کسی است که مهارت و قدرت نگهداری از چشمان خود را داشته باشد و به هر چیزی که شایسته نیست نگاه نکند، کما اینکه خدای متعال در قرآن کریم این چنین امر کرده است: «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ...وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِن،...؛[نور، 30و31]به مؤمنان بگو چشم هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند،..و زنان مؤمن را بگو كه ديدگان خويش را فرو دارند»

 

اعتراف و آگاهی دشمنان به حیا و عفت امام علی(ع)

در منابع تاریخی نقل شده است وقتی در جنگ صفین عمروبن‌عاص با امام مواجه شد، وقتی که متوجه شد توان ایستادگی در برابر امیرالمؤمنین را ندارد از آنجا که از حیا و جوانمردی حضرت باخبر بود برای نجات خود فوراً کشف عورت کرد، او با این کار حضرت را از تعقیب خود منصرف کرد و به طوری که امام چشم خود را فرو بست و از او روى گردان شد.[7] 

در واقع حیا و عفت امام علی(علیه السلام) اجازه نمی داد به عورت دیگران نگاه کند، عبدالفتاح عبدالمقصود که یک نویسندة سنى مذهب است، در زمینه انصراف امام از کشتن عمروعاص می‌‌نویسد : «امام حاضر نشد دست‌هاى خود را به خون پیاده بى سلاح افتاده‌اى بیالاید و از روى کرامت و عفت او را رها کرد.»[8]

در روایتی از امام علی(علیه‌السلام) نقل شده است که زیباترین درجه «حیا» زمانی اتفاق می افتد که انسان در حضور دیگران بلکه در خلوت و از خود شرم داشته باشد که کار منافی عفت انجام دهد


2-حیای تن و پوشش
خدای متعال انسان را اشرف مخلوقات خلق کرده است از این رو نمی پسندد که همچون حیوانات اندام و فروج خود را آشکار سازد، و همچون چارپایان در جامعه و انظار مردم حاضر شود. «يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِن..[نور، آیه31] و شرمگاه ‏هاى خود را- از ديد ديگران- نگاه دارند و [جاهاى‏] آرايش و زيور خويش را آشكار نكنند مگر آنچه پيداست- مانند چهره و دست و روى پا-، و مقنعه‏ هاشان را بر گريبانهاشان بيندازند و زيور و آرايش خود را آشكار نكنند مگر براى شوهرانشان »

3-حیای عفت گفتاری و شنیداری
شرم وحیای گفتاری نیز دارای انواع و اقسام مختلفی است، اینکه انسان به این درجه از اخلاق و مهارت گفتاری رسیده باشد که سخن به نیکی و درستی بگوید و زبان را به گونه ای نچرخاند که در دیگران احساس ناخوشایند به وجود آید، و یا اینکه در مقابل نامحرم به گونه ای نازک و دلربا چیزی بر زبان جاری نکند که موجب سستی طرف مقابل شود. « فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ؛[احزاب/32] پس به گونه ‏اى هوس‏ انگيز سخن نگوييد» اینکه در منابع روایی نقل شده است که امام علی(علیه السلام) ابا داشت به زنان جوان سلام گوید می تواند مرتبه از این حیای گفتاری باشد.[9]


پی نوشت:
[1]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص257، ح5453 و 5454.  «الْحَيَاءُ [الخنى‏] مِفْتَاحُ كُلِّ الْخَيْرِ؛ الْحَيَاءُ يَصُدُّ عَنْ فِعْلِ الْقَبِيحِ‏؛ شرم كليد هر خيريست‏ شرم منع ميكند از فعل قبيح»
[2]. تحف العقول، ص84. «وَ الْحَيَاءُ سَبَبٌ إِلَى كُلِّ جَمِيل‏؛ حيا وسيله هر (رفتار) زيبائى است،»
[3]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص257، ح5457. «ثَمَرَةُ الْحَيَاءِ الْعِفَّة؛ ميوه شرم عفت است‏»
[4]. همان، ح5452. «أَحْسَنُ الْحَيَاءِ اسْتِحْيَاؤُكَ مِنْ نَفْسِك‏؛ نيكوترين شرم شرم داشتن تست از نفس خود.»
[5]. همان، ح5451. « أَفْضَلُ الْحَيَاءِ اسْتِحْيَاؤُكَ مِنَ اللَّه‏؛ افزونترين شرم شرم داشتن تست از خدا»
 [6]. پژوهشی درفرهنگ حیا، عباس پسندیده، ص66. 
[7]. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج6، ص 313؛ سید حسن امین، اعیان الشیعه، ج2، ص 276؛ جعفر سبحانی، فروغ ولایت ، ص 571؛ بحارالأنوار ، ج 32، ص 512.
[8].  امام علی بن ابی طالب، ج4، ص 399.
[9]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏2، ص 648، «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ یُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ وَ یَرْدُدْنَ عَلَیْهِ السَّلَامَ ...»؛ رسول خدا(ص) به زن‌ها سلام می‌کرد و جوابش را می‌دادند، و شیوه امیرالمؤمنین علی(ع) هم این بود که به زن‌ها سلام می‌کرد و خوش نداشت که به زن‌هاى جوان سلام کند و می‌فرمود: می‌ترسم آوازش مرا خوش آید، و زیادتر از آن اجرى که می‌جویم [گناه] به من رسد. این روایت دارای سند صحیح و در منابع مختلف روایی نقل شده است.

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط