امید به خدا و باز شدن درهای رحمت الهی

برچسپ ها: امید ، الهی ، رحمت ، بخدا

Print Friendly and PDF

خدایا من گناه دارم اگر تو مرا بیامرزی تو آقا هستی و اگر من را عذاب بکنی من اهل عذاب هستم. او حق را به خدا نسبت داد و بدی را به خودش نسبت داد. به تعبیری این همان ذکر یونسیه است: لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین. یک وقت همه ی امکانات فراهم است و ما دل مان به اینها خوش است. اما یک وقت همه ی درها بسته شده است و ما نه پول و نه پارتی داریم، در این هنگام ما باید چکار کنیم؟

درهای رحمت خدا

در کتاب شیخ صدوق داریم که امام باقر(ع) می فرماید: یک انسان بیابانگرد چند کلمه با خدا گفتگو کرده است و خدا او را آمرزیده است. کلامش این بود: خدایا من گناه دارم اگر تو مرا بیامرزی تو آقا هستی و اگر من را عذاب بکنی من اهل عذاب هستم. او حق را به خدا نسبت داد و بدی را به خودش نسبت داد. به تعبیری این همان ذکر یونسیه است: لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین. یک وقت همه ی امکانات فراهم است و ما دل مان به اینها خوش است. اما یک وقت همه ی درها بسته شده است و ما نه پول و نه پارتی داریم، در این هنگام ما باید چکار کنیم؟ امیرالمومنین می فرماید: جاهایی که درها بسته است و امیدها از بین رفته است بیشتر امیدوار باش زیرا خدا از درهای بسته در جدیدی رو به شما باز می کند. حتی در سختی ها و مشکلات که درها بسته می شود باید امید ما بیشتر باشد. هر وقت سربالایی زندگی زیاد شد و مشکلات و سختی ها شدت گرفت، سرازیری زندگی شروع می شود. پس هر وقت به بن بست رسیدید بدانید که می خواهد دری باز بشود. پس ما باید در تنگناها امیدمان را بیشتر کنیم. حتی بیشتر از زمانی که درهای باز است امید داشته باشد. حضرت می فرماید: همانا موسی (بیشترین داستانی که تکرار شده است داستان موسی است. وقتی او می خواست بدنیا بیاید هزاران بچه را سر بریدند بعد در دامن فرعون بزرگ شد، بعد مقابل او ایستاد و...) چندین سال پیش شعیب چوپانی کرد. بعد شعیب یکی از دخترانش را به او داد. موسی پس از مدتی به مصر بازگشت. در بین راه که سرما شدید بود همسرش درد زایمان گرفت. در این بحران هیچ وسیله ای نبود و موسی امیدش از همه قطع شده بود. در این بحران باید امید موسی بیشتر بشود. شمس می گوید: نومید نباشی که تو را یار براند گرت امروز براند نه که فردا بخواند، و اگر او بر تو ببندد همه درها و گذرها ره پنهان بگشاید که کس آگاه نداند، نه که قصاب به خنجر سر میش بِبُرد نه هلک کشته ی خود را کشد آنگاه کشاند. چوپان وقتی گوسفند را سر می برد و می خواهد پوست او را جدا کند از دم خودش در او می دمد. اگر شما از دم حیوانی خارج بشوی دم رحمانی به شما می رسد. پس اگر خدا درها را می بندد می خواهد یک در پنهانی باز بکند و از آن در پنهانی خودش را به شما نشان بدهد. الهی و ربی من لی غیرک. موسی دید که از دور یک آتشی است. او به طرف آتش رفت ولی دید که آن آتش نیست بلکه نوری از درخت است که بیرون می آید. ای موسی من خدایی هستم که تو را خلق کرده ام و تو را برای خودم انتخاب کرده ام و تو را پیامبر کرده ام. از درخت صدای الهی بالا رفته و صوت شده است. پس حضرت موسی به قصد گرفتن آتش رفت ولی پیامبر مرسل شد. پس در ناامیدی بسی امید است. بعد فرشته ها به کمک همسر او آمدند و فرزندش بدنیا آمد. این یک نمونه ی قرآنی است. ملکه ی سبا پادشاه کشوری بود که مردم خورشیدپرست بودند. همه ی پرندگان در اختیار سلیمان بودند. حضرت سلیمان دید که شانه به سر یا هُدهُد سر جایش نیست. سلیمان گفت که او بدون اجازه ی من رفته است اگر او برگردد او را توبیخ می کند مگر اینکه عذر موجهی بیاورد. بعد از مدتی هدهد آمد. به او خطاب شد که چرا بدون اجازه من رفتی؟ هُدهُد گفت: من مملکتی را کشف کردم که تو با این همه امکانات نتوانستی آنرا کشف کنی. سلیمانقصد تسخیر آن مملکت را داشت. (سلیمان از خدا خواست که خدا ملکی به او بدهد که به احدی نداده باشد. گاهی خدا چیزی را از پیامبری دورنگه می دارد ولی به پرنده ای اجازه می دهد که آنرا پیدا کند. حضرت می فرماید: یک مورچه ای به بقیه ی مورچه ها گفت که به لانه هایتان بروید زیرا سلیمان با سپاهش می خواهد از اینجا در بشود ممکن است که شما را له کنند زیرا آنها شعور ندارند. باد این خبر را به گوش سلیمان رساند. یک مورچه در دستگاه خدا جایگاهی دارد. یک مورچه هم نباید ناامید باشد. سلیمان مورچه را احضار کرد که چرا این پیام را دادی؟ ما که روی هوا پرواز می کنیم و در ضمن ما ظالم نیستیم. مورچه گفت: اگر مورچه ها سپاهیان تو را می دیدند آرزوی دنیا در قلب شان می آمد و شما روح آنها را لِه می کردی. من می خواستم که آرزوی دنیا در دل مورچه ها نفوذ نکند و غافل بشوید. خدا به مورچه القاء می کند که با سلیمان این طور حرف بزند. مورچه پرسید که چرا محرک دستگاه تو باد است؟ سلیمان گفت: من نمی دانم. مورچه گفت: من می دانم، خدا می خواهد به تو بگوید که دستگاه سلطنتی تو بر باد است. تمام موجودات زمین به اکسیژن و باد بند هستند. در فارسی ما داریم که فلانی باد بدست است یعنی هیچی ندارد. ) سلیمان نامه ای به ملکه ی سبا ( بلقیس ) نوشت تا به او ضرب شصتی نشان بدهد که از او بترسد. یک جنی گفت که من می توانم تخت ملکه را در اینجا حاضر کنم. آصف بن برخیا که اسم اعظم می دانست گفت که وقتی حدقه ی چشم تو برگردد من تخت او را حاضر می کنم. و تخت او را حاضر کرد. ملکه دید که قبل از خودش تختش در آنجا است. او تسلیم سلیمان شد، مسلمان شد و همسر او شد. او به قصد جنگ و دفاع به ملک سلیمان آمده بود ولی تسلیم شد. خدا منتظر بهانه است که ما خودمان را در معرض لطف او قرار بدهیم. خدا می فرماید: چرا شما در خانه ی من را نمی زنید؟ اگر ما نسبت به خدا خوش گمان باشیم و بخواهیم، همان توجهی که خدا به سلیمان نبی داشت به ما هم خواهد داشت. خدا می فرماید: اگر من همه ی آرزوهای بندگانم را که از من می خواهند برآورده بکنم چیزی از ملک من کم نمی شود. خزانه خدا بصورتی است که اگر فرمان بدهد می شود. حضرت آسیه همسر فرعون بود ولی در کنار پیامبر ما قرار گرفت و آرزویش برآورده شد. دعا کردن و التماس کردن انسان را به همه جا می رساند. حضرت می فرماید: ساحرهایی که به جنگ موسی آمدند و به طرفداری فرعون آمدند، به قصد غلبه آمدند. ولی خودشان دیدند که این عصا سحر نیست و معجزه است. این افراد که سراسر گناه بودند در یک لحظه حقیقت را دیدند و آنها به فرعون ایمان آوردند. آنها حُر هم این طور بود و در آخرین لحظه ایمان آورد.
 

توضیح سوره فصلت آیات 1 تا 11

در بسیاری از دعاها عافیت طلب شده است. پیامبر در شب قدر عافیت طلب می کرده است. درعافیت سلامتی دین و دنیا هم هست. یکی از چیزهایی که باعث عافیت می شود صلوات بر محمد و آل محمد است. پیامبر فرمود: هر صلوات یک در عافیت را به روی انسان باز می کند و یک در گرفتاری را می بندد.

خداوند می فرماید: وای بر مشرکین، اینها زکات نمی دهند و آخرت را منکر شدند و کافر شدند. ممکن است که منظور از زکات مطلق انفاق است یعنی کسانی که انفاق نمی کنند و منکر هستند کافر می باشند. یا ممکن است منظور از زکات افرادی هستند که زکات نمی دهند و منکر زکات هستند که این باعث می شود انسان کافر بشود. گاهی انسان نماز را نمی خواند ولی آنرا قبول دارد. این فرد معصیت کار است ولی اگر کسی منکر نماز باشد کافر و مرتد می شود. پس افرادی که زکات ندهند فاسق هستند ولی افرادی که زکات را انکار می کنند کافر می شوند. پس ندادن زکات ممکن است که انسان را به کفر بکشد. درباره ی یکی از اصحاب آیه کفر نازل شد زیرا نماز می خواند ولی قبول نکرد که زکات بدهد.

 

در مورد حقوق، آبرو و عرض

حقوق عرضی از حقوق مالی مهم تر است. گرفتاری غیبت کردن و تهمت زدن به کسی سخت تر از حقوق مالی است. مال قابل جبران و تدارک است. کسی که غیبت دیگران را می کند اگر توبه بکند و آنرا جبران بکند آخرین کسی است که به بهشت می رود. و اگر توبه نکند اولین کسی است که به جهنم می رود. ترور شخصیت وبردن آبرو خیلی کار بدی است. راه حل این کار این است که ما مستقیم البته اگر مفسده نداشته باشد یا غیر مستقیم از طرف حلالیت بطلبیم. اگر این کار باعث شر بشود می توان برای فرد دعا واستغفار کرد و کارهای خیر انجام بدهند. یکی دیگر از کارها این است که از طرف تعریف بکنیم. با صدقه وکارهای خیر هم می توان تدارک کرد.

در زمان موسی خشکسالی شد و باران نیامد. حضرت موسی و یاران شان به بیابان رفتند و دعا کردند ولی باران نیامد. خدا به موسی گفت که در میان شما فردی آبروریز و سخن چین است. من بخاطر او باران را نازل نمی کنم. موسی سخن خدا را به آنها گفت و گفت که این فرد بایداز میان ما بیرون برود. فرد سخن چین دلش شکست و با خدا نجوا کرد. و گفت که خدایا آبروی من را نبر، من گذشته ها را جبران می کنم. یکدفعه ابر آمد و باران شروع به باریدن کرد. موسی علت را پرسید. خدا فرمود: آن سخن چین توبه کرد و قصد تدارک گذشته را دارد. من بخاطر او باران را فرستادم. موسی به خدا گفت که آیا می شود آن فرد را به من معرفی کنی؟ خدا گفت: قبل از اینکه آن شخص توبه بکند من او را رسوا نکردم، حالا که او توبه کرده او را معرفی کنم؟

 

حلالیت طلبیدن

برای حلالیت بایدادای دین بشود مخصوصا اگر فرد مال هم داشته باشد. ولی اگرکسی ورشکست شده است یا آبروی فردی را برده است نمی تواند کاری بکند. امام صادق (ع) می فرماید: ملعون است، ملعون است کسی که برادر دینی بخواهد با او آشتی بکند و او قبول نکند. افرادی که از دیگران نمی گذرند، خدا هم از آنها نمی گذرد. اگر ما می خواهیم مورد لطف خدا قرار بگیریم باید دیگران را ببخشیم. وظیفه ی ما این است که حلالیت بطلبیم.
 

پرداختن رد مظالم

اگر صاحبان حق مجهول هستند حاکم شرع ولی و قیم آنهاست. اجازه گرفتن از مراجع تقلید کار سختی نیست. با تلفن هم می شود اجازه گرفت.  آیا خوب است که ما سالیانه مبلغی بعنوان رد مظالم بپردازیم؟ بله، این کار خیلی خوبی است. همان طور که ما سالیانه خمس می دهیم لازم است که در سال حلالیت بطلبیم و رد مظالم به صاحبان حق بدهیم. خدایا به حق صلوات بر محمد و آل محمد قلب امام زمان (عج) را به مژده ظهورش شاد بگردان وهمه ی ما را از بهترین پیروان اهل بیت قرار بده.

اشتراک گذاری


مطالب مرتبط

ناامید نشوید

جوانی دورانی است كه ما گاهی دچار معضلاتی كوچك می شویم و ناخودآگاه آن را برای خودمان به مرور بزرگ می كنیم. در صورتی كه هر مشكلی راه حلی دارد و هیچ مشكلی هم از این قاعده مستثنی نیست.

امیدبخش ترین آیه قرآن

به هنگامى كه خداوند تبارك و تعالى در روز قیامت رحمتش را بگستراند، گستردگى رحمت به صورتى است كه ابلیس در رحمت رحیمیّه حضرت حق به طمع می افتد.

رهایی از جدیدترین ورژن ناامیدی در میان مردم

این موضوع شده یکی از بلاها و ناامیدی های امروزی که خیلی از خانم های جوان و همسران جوان و حتی آن هایی که سال های سال است در آرزوی داشتن فرزند سالم به سر می برند را زجر می دهد ...

بی کرانه های نیک سیرتی

ایشان با پرورش صفات و فضائل اخلاقی ناب در گوهر وجودشان، علاوه بر نورانی کردن باطن خود، فضای خانواده و جامعه خویش را از این نورانیت بهره مند کرده اند؛

تقوا و محبت الهی

به نظر می رسد تحلیل دقیق رابطه انسان با خدا براساس آموزه های قرآنی بسیار دشوار و پیچیده باشد؛ زیرا به همان اندازه كه از حركت انسانی به سوی خدا گفته می شود،

ضیافت رمضان به خاطر چیست؟

ضیافت رمضان به واسطه نزول این کتاب الهی بوده است و آنچه از روایات مستفاد می‌ شود نزول دیگر کتب آسمانی نیز در همین ماه مبارک رمضان بوده است.

تقوا و محبت الهی

به نظر می رسد تحلیل دقیق رابطه انسان با خدا براساس آموزه های قرآنی بسیار دشوار و پیچیده باشد؛ زیرا به همان اندازه كه از حركت انسانی به سوی خدا گفته می شود، از نوعی مشیت الهی و اراده او برای تحریك انسانی نیز گفته شده است؛

هدیه الهی

میلاد آفتاب نیمه رمضان گرامی باد

بازگو کردن نعمت، شکر نعمت است

نعمت پروردگار، هر نوع بهره مادی و معنوی را شامل است و بازگو کردن نعمت به قصد یادآوری و ستایش نعمت ـ نه برای غرور و فخر فروشی ـ خود، شکر نعمت محسوب می شود و بخشش آن به دیگران، نوعی بازگو کردن نعمت الهی است.

اسراف و زیاده روی های پایان سال

امام علی علیه السلام می فرماید: انسان حقیقت ایمان را درک نمی کند جز اینکه در وی سه خصلت باشد، دانایی در احکام دین، شکیبایی در مصیبت ها و خصلت سوم که مد نظر است، اندازه گیری خوب در معیشت است.

بهترین هدیه الهی برای انسان

در مورد ارزش گذاری نعمت هایی که در اختیار انسان است این سوال مطرح می‌شود که کدام یک از جایگاه برتری برخوردار می‌باشند؟

تقرب الهی و قرب معنوی در مناجات شعبانیه

انسان بر خلاف همه موجودات جهان آفرینش، دو بُعدی است: نخست بُعد حیوانی او که از این جهت یعنی از جهت تغذیه، زیست، تناسل، تکثیر نوع و... با سایر موجودات زنده مشترکات زیادی دارد. اما بُعد ثانوی او که همان خصوصیت منحصر به فرد اوست و از جهت قوای دماغی و حالات روحی و ویژگی های نفسانی با سایر موجودات زنده متفاوت است و این خود محور اصلی تمایز او از دیگر جانداران می باشد.

هدیه الهی

در پانزدهم رمضان سال دوم و یا سوم هجرت خداوند سبحان بالاترین هدیه خویش را به بیت نبوت وامامت اهدا کرد.

زمان مشلات چه کنیم که از رحمت خدا ناامید نشویم؟

ناامیدی از رحمت خدا یعنی چه؟ یعنی خدایا تو دیگر نمی‌توانی ما را اداره کنی. در مدیریت رزق و روزی این مخلوقات مانده‌ای؛ می گویی چرا؟ نشانه‌اش این‌همه کم و کاستی!

هدیه الهی

در پانزدهم رمضان سال دوم و یا سوم هجرت خداوند سبحان بالاترین هدیه خویش را به بیت نبوت وامامت اهدا کرد.

درهای رحمت بی انتها

اگر كسى بتواند در روز عرفه خود را به «عرفات» یا به كربلا برساند، بهترین مكانها را براى دعا انتخاب كرده است. و گویا این روز مختص به دعاست.

جنگ با خداوند

ذات اقدس الهی در قرآن كریم فرمود: هیچ كس گناه نمی‌كند مگر اینكه با یك شرك مرموز و مستور و شرك خفیّ همراه است ﴿وَمَا یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَهُم مُشْرِكُونَ﴾

ضیافت الهی

در فرهنگ اسلامی، رمضان این ماه ضیافت الهی؛ آغاز ماه های سال بوده(1) امام صادق علیه السلام می فرماید: «اِذا سَلُمَ شَهرُ رمضانَ سَلُمتِ السّنَةُ»، قال علیه السلام : «و رأس السّنة شهرُ رمضانَ.»(2) سلامت «سال» در گرو سلامت آن است. اگر این ماه انسان مواجه با آفت شود، تمام سال دچار آسیب خواهد شد.

نگاهی به مضامین اخلاقی دعای عرفه

یکی از دعاهای معروف، دعای عرفه است. این دعا که از امام حسین علیه السلام برای ما به یادگار مانده، سرشار از مضامین اخلاقی است. در واقع سیدالشهدا علیه السلام در ساختار دعای عرفه، بسیاری از آموزه های اخلاقی را نیز آموزش داده است.

بهار، جلوه زیبای خداوند

با رسیدن بهار، طبیعت ردای سبز بر تن می کند. چکاوک ها، هزار دستان و قمریان، نغمه ها و سرودهای فرح بخش و تازه سرمی دهند و انسان ها را به مهرورزی، گره گشایی و هم گرایی فرا می خوانند. بهار، پیام آور عشق و رویش است و موسم سرور و آشتی و به همین خاطر است که خواستنی است و با آمدنش دل ها سرشار از سرور و جان ها معرفت می یابد.

هدیه الهی

در پانزدهم رمضان سال دوم و یا سوم هجرت خداوند سبحان بالاترین هدیه خویش را به بیت نبوت وامامت اهدا کرد.

روح همیشه جاری(شهادت استاد مطهری رحمه الله )

ای روح مطهر! اکنون در این زمان سراسر نیاز، کویر تشنه عطشناک اندیشه های جستجوگر نسل ما، بیش از همیشه انتظار تو را می کشد و در عصر هجوم «بودن»های کاذب و وجودهای مصنوعی، «نبود» تو را غمگنانه می سراید و بر بام دلش، آوای اندوه سر می دهد.

پیامبر رحمت و رأفت

از تهمت های بزرگ و نابخشودنی که در طول تاریخ مخصوصاً سالهای اخیر از جانب غربیان و وابستگان و تاریک فکران داخلی آنها نسبت به پیامبر اکرم (ص) روا داشته شده است این امر است که پیامبر خاتم، پیامبر رحمت و رأفت را، پیامبر خشونت و خونریزی و قساوت معرّفی نموده اند.

این شیخ، مفید است

«نامه ای به برادر با ایمان و دوست رشید (نیرومند) ما، ابوعبدالله محمدبن محمدبن نعمان ـ شیخ مفید ـ که خداوند عزت وی را مستدام بدارد.

زمان مشلات چه کنیم که از رحمت خدا ناامید نشویم؟

ناامیدی از رحمت خدا یعنی چه؟ یعنی خدایا تو دیگر نمی‌توانی ما را اداره کنی. در مدیریت رزق و روزی این مخلوقات مانده‌ای؛ می گویی چرا؟ نشانه‌اش این‌همه کم و کاستی!

درهای رحمت بی انتها

اگر كسى بتواند در روز عرفه خود را به «عرفات» یا به كربلا برساند، بهترین مكانها را براى دعا انتخاب كرده است. و گویا این روز مختص به دعاست.

گلگشتی در چهل حدیث امام خمینی

یکی از اسرار بزرگ عبادات و ریاضات شرعیه، آن است که بدن و قوای طبیعی و جنبه مُلک، تابع و مطیع روح گردد و اراده نفس در آنها مؤثر شود و ملکوت نفس بر مُلک غالب شود؛

بهار، جلوه زیبای خداوند

با رسیدن بهار، طبیعت ردای سبز بر تن می کند. چکاوک ها، هزار دستان و قمریان، نغمه ها و سرودهای فرح بخش و تازه سرمی دهند و انسان ها را به مهرورزی، گره گشایی و هم گرایی فرا می خوانند. بهار، پیام آور عشق و رویش است و موسم سرور و آشتی و به همین خاطر است که خواستنی است و با آمدنش دل ها سرشار از سرور و جان ها معرفت می یابد.

امام خمینی، نه مثل دیگران

خصوصیت تاریخی امام خمینی که او و انقلاب او را از کلیه جنبشهای سیاسی معاصر،متمایز می کند چیست؟ مخاطبه او با فطرت انسان، در هم شکستن پارادایم جاری در جهان وحرکتی اعجازآمیز در جهت عکس شیب فرهنگ جهانی، اتکاء به خدا و اعتماد به مردم و گره زدن زمین به آسمان، گرانیگاهی خارج از عالم معیارهای غربی بود که امام، اهرم خود را بر آن نهاد و مسیر تاریخ را تغییر داد. نوشتار ذیل، این پدیده را تحلیل و آن را حتی در اعترافات منتقدان به امام «رض »، تعقیب می کند.